سربازآقا
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   


اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        








جستجو





  قدر داشته هایمان را بدانیم   ...

وقتی چیزی در حال تمام شدن باشد،
عزیز می‌شود …
یک لحظه آفتاب در هوای سرد ،
غنیمت می‌شود …

خدا در مواقع سختی ها ،
تنها پناه می‌شود …

یک قطره نور در دریای تاریکی ،
همۀ دنیا می‌شود …

یک عزیز وقتی که از دست رفت ،
همه کس می‌شود …

پاییز وقتی که تمام شد ،
به نظر قشنگ و قشنگتر می‌شود…

و ما همیشه دیر متوجه می‌شویم!
” قدر داشته‌هایمان را بدانیم…
چرا که خیلی زود، دیر می‌شود …”

موضوعات: حواستان باشد  لینک ثابت



[دوشنبه 1397-01-27] [ 10:39:00 ب.ظ ]





  قدر داشته هایمان را بدانیم   ...

وقتی چیزی در حال تمام شدن باشد،
عزیز می‌شود …
یک لحظه آفتاب در هوای سرد ،
غنیمت می‌شود …

خدا در مواقع سختی ها ،
تنها پناه می‌شود …

یک قطره نور در دریای تاریکی ،
همۀ دنیا می‌شود …

یک عزیز وقتی که از دست رفت ،
همه کس می‌شود …

پاییز وقتی که تمام شد ،
به نظر قشنگ و قشنگتر می‌شود…

و ما همیشه دیر متوجه می‌شویم!
” قدر داشته‌هایمان را بدانیم…
چرا که خیلی زود، دیر می‌شود …”

موضوعات: حواستان باشد  لینک ثابت



 [ 10:38:00 ب.ظ ]





  یادمان باشد هیچ وقت خودمان را بخواب نزنیم   ...

✅گویند مردی وارد مسجدی شد تا کمی استراحت کند…
کفشاشو گذاشت زیر سرش و خوابید.
طولی نکشید که دو نفر وارد مسجد شدند.
یکی از اون دو نفر گفت: طلاها رو بزاریم پشت اون جعبه..
اون یکی گفت: نه اون مرد بیداره وقتی ما بریم طلاها رو بر میداره.

??گفتند: امتحانش کنیم کفشاشو از زیر سرش برمیداریم اگه بیدار باشه معلوم میشه.
مرد که حرفای اونا رو شنیده بود، خودشو بخواب زد. اونها کفشاشو برداشتن و مرد هیچ واکنشی نشون نداد..

✅گفتند پس خوابه طلاها رو بزاریم زیر جعبه پ،بعد از رفتن آن دو، مرد بلند شد و رفت که جعبه طلای اون دو رو برداره اما اثری ازطلا نبود و متوجه شد که همه این حرفا برای این بوده که در عین بیداری کفشهاش رو بدزدن!!

??یادمان باشد هیچ وقت خودمان را بخواب نزنیم?

موضوعات: کمی تامل  لینک ثابت



 [ 10:36:00 ب.ظ ]





  داستانی کوتاه   ...

خانواده ای چادر نشین در بیابان زندگی میکردند.
روزی روباهی ، خروسشان را خورد و آنها محزون شدند. پس از چند روز، سگ آنها مُرد، باز آنها ناراحت شدند. طولی نکشید که گرگی الاغ آنها را هم درید.
روزی صبح از خواب بیدار شدند، دیدند همه چادر نشین های اطراف، اموالشان به غارت رفته و خودشان اسیر شده اند و در آن بیابان، تنها آنها سالم مانده اند. مرد دنیا دیده ای گفت: راز این اتفاق، این است که چادرنشینانِ دیگر، بخاطر سر و صدای سگ و خروس و الاغهایشان در سیاهیِ شب شناخته شده اند و به اسارت در آمده اند.
پس خیر ما در هلاک شدن سگ و خروس و الاغ بود.

در تمام مشكلات و حوادث زندگی صبر پيشه كنیم و به خدا اعتماد کنیم!

موضوعات: حواستان باشد  لینک ثابت



 [ 10:36:00 ب.ظ ]





  شبتون به خیر   ...

?✨?✨?✨?✨?

انتهای شـب?

تمام نگرانیت را به خدا بـسـپار

و آسوده بخواب که?

خدا تمام شـب بیدار است

شبتون پراز آرامش?


#شب_زیبای_بهاریتون_بخیر ✨?✨

 

موضوعات: روزهای قشنگ  لینک ثابت



 [ 10:29:00 ب.ظ ]






  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما