پاسخ به این پرسش که تقدیر مهدوی و رهایی بشر از بن بست جهانی، آیا خارج از اختیار آدمی قرار دارد یا آن که در حیطه اراده و جامعه انسانی است، منوط به پرسش از اراده انسانی و نقش آن در سرنوشت فردی و اجتماعی اوست. به این معنا که آیا انسان در تعیین سرنوشت خود، دارای اختیار و آزادی است یا نمی‌تواند دخالتی در آن داشته باشد؟

آن چه از متن دین درباره اختیار و اراده آدمی به دست می‌آید، این است که انسان، بی شک، در زندگی فردی و اجتماعی خود، اختیار دارد. خداوند می‌فرماید: «ان الله لا یغیر بقوم حتی یغیّروا ما بأنفسهم» یعنی خداوند، سرنوشت قومی را تغییر نمی‌دهد، مگر آن که آنان، آن چه را در خودشان است، تغییر دهند.

ظاهرا اراده الهی با خواست انسان همراه است. البته شکی نیست که در فرایند رفتاری انسان، علم و آگاهی خود انسان نسبت به خوبی یا بدی عمل، همین طور اختیارات دیگر انسان‌ها در جامعه،‌ و همین طور مسایل خانوادگی و نوع تربیتی که درگذشته انسان نسبت به او اعمال شده است، همه و همه، در نوع گزینش آدمی اثرگذار است، ولی در نهایت، این انسان است که پس از بررسی‌های اجمالی یا تفصیلی و مطالعات ذهنی یا فطری و بالاخره با توجهی آگاهانه یا ناخودآگاهانه ،‌ در نهایت امر، دست به گزینش می‌زند و چیزی را انتخاب می‌کند.

با این توضیح که دادم پاسخ به این پرسش آسان خواهد بود که آیا مهدویت را باید عینیت بخشید یا باید دست روی دست گذاشته با انتظاری مخرب و ویرانگر، چشم به راه ماند تا خود مسئله موعود عینیت پیدا بکند؟ بر این مبنا، باید گفت، امام زمان علیه‌السلام امامی آوردنی است، همان طور که امام زمان، حقیقتی آمدنی و ظهور یافتنی است.

از این جهت که تا زمانی که شرایط برای جنبش جهانی فراهم نشود،‌ او، هرگز، ظهور نخواهد کرد و در این بین، ما انسان‌ها مسئولیت آماده سازی جنبش مهدوی را داریم تا با کسب معرفت نسبت به امام و دوره مهدوی، و با آگاهی دهی به جامعه انسانی برای ایجاد بستر توحیدی لازم، اراده جمعی و فردی خود را به کار بگیریم امام، آوردنی است، چرا که این بخش از مقدمات، بی شک، در اختیار ما انسان‌ها نهاده شده است و بلکه از ما خواسته شده است که در این جهت گام برداریم و هرگز سستی و کاهلی از خود نشان ندهیم.

اما این که به حکم ضرورت، مسئله مهدویت در زندگی انسانی براساس حکمت الهی، نهادینه شده، و امری است که به طراح نظام هستی باز می‌گردد و اختیار انسانی در آن نقشی ندارد، امام، آمدنی است، یعنی، پس از آن که تمامی اراده‌های انسانی، دست به دست هم داد، از سر اضطرار و آمادگی، در جست و جوی آن مهدی موعود برآمدند آن گاه خدای متعال، براساس حکمت و مصلحتی که همواره در کار نظام هستی و تدبیر الهی بوده است، اراده می‌فرماید و مسئله ظهور را رخصت می‌دهد.

البته، شکی نیست که زمینه اذن ظهور از سوی خدای متعال، در اختیار انسان‌ها است، لیکن اصل اذن الهی، از اختیار آدمی بیرون است و باید دعا و ندبه کرد تا خدای متعال امر به ظهور کند. بر اساس سنت قرآنی، هر آن گاه که مسئله اضطرار آدمی به نهایت خود رسید، بدون تردید، اجابت الهی به دنبال آن خواهد آمد.

mahdaviat.porsemani.ir

موضوعات: جانم فدای رهبر  لینک ثابت



[سه شنبه 1396-03-16] [ 09:51:00 ب.ظ ]